companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

نمایش دو فیلم ایرانی از فرمانده چه گوارا

نمایش دو فیلم از چه گوارا به نفع مصطفی کرمی
 دو فیلم مستند «خداحافظ ارنستو » و «چه گوارا » به نفع مصطفی کرمی در خانه هنرمندان ایران اکران می شود.
به گزارش به نقل از روابط عمومی خانه سینماگران جوان فیلم های مستند «خداحافظ ارنستو » و «چه گوارا» دو اثر مستندی که توسط پویان شاهرخی فیلمساز ایرانی در مورد شخصیت و اندیشه های ارنستو چه گوارا قهرمان محبوب آمریکای لاتین ساخته شده پس از اکرانهای موفق در اروپا، آمریکای لاتین این بار در تهران و به نفع مصطفی کرمی فیلمبردار آسیب دیده جوان اکران می شود. این برنامه که با همکاری خانه سینماگران جوان، دانشگاه سوره و خانه هنرمندان ایران در 15 و 16 مهرماه سالجاری برگزار می شود، تلاشی است برای جلب توجه هنرمندان و اقشار مختلف جامعه به پیگیری وضعیت ناگوار سینماگر جوان مصطفی کرمی.
مصطفی کرمی فیلمبردار جوان سینما چندی پیش بر اثر سانحه ای در یک فیلم مستند هر دو دست خود را از دست داده است.

قسمتی از خاطرات محمد عارف.....

....و هرآنچه در بارۀ شیلی و کوبا و از و دربارۀ ارنستو چه گوارا در بازار یافت می شد. حتی دادم یکی از دوستان خوش ذوقم ویترای چه گوارا را برایم روی شیشه ای چهل در شصت بکشد و زدم به دیوار اتاقم. راستش را بخواهید سراغ سیگار برگ هم رفتم و یکی دو تایی گیرآوردم که برو بچه ها از فروشگاه های آمریکایی کش رفته بودند، ببخشید، مصادرۀ انقلابی کرده بودند. بعد شروع کردم اسپانیایی یادگرفتن. لینگافن بود و من و مشق اسپانیایی و گشتن دنبال برو بچه هایی که به اسپانیا رفت و آمد می کردند و بازجویی دربارۀ اسپانیا. تا اوضاع سیاسی قمر در عقرب می شد، فیل ما هم یاد اسپانیا و آمریکای لاتین می کرد. و رفقا «آمیگو» صدایم می زدند......

فرمانده چه گوارا از یک نگاه دیگه !!!!

خوش چهره ...

 

 اهل مشروب ... سیگار برگ ..

 

با معشوقه های فراوان .......

 

آرژانتینی  جهان وطن و همرزم فیدل کاسترو  قبل از آنکه به برداشت

 

 محصول نیشکر و آزادی و گذران روزگارآسودگی پس از نبردهای  سخت و

 

 شبانه روزی جنگل و خلیج   هاوانا فکر کند به دنبال تقسیم طعم گس آزاد اندیشی

 

 در میان تمامی آزادیخواهان جهان بود

 

از آرژانتین تا کوبا و از کنگو تا بولیوی تفنگ بر دوش  فاشیسم و دیکتاتوری را

 

با خنده ای بر لب به چالش نبردی نامتوازن  طلبید  .

 

اگر چه جسد تیرباران شده اش تا مدتها به زیر باند فرودگاهی در نزدیکی لاپاز

 

مخفی شد اما اندیشه بسط یافته او تمامی جهان روزهای بدون او را فتح کرد و به

 

الگوی جوانانی بدل شد که تنها نام مقدس او را بهترین محرک برای شورش و یاغیگری

 

بر ضد هر نوع نظام سلطه طلب یافتند

عن القائد الکبیر شی غیفارا


الثورة قویة کالفولاذ، حمراء کالجمر، باقیة کالسندیان، عمیقة کحبنا الوحشی للوطن.. إننی أحس على وجهی بألم کل صفعة تُوجّه إلى مظلوم فی هذه الدنیا، فأینما وجد الظلم فذاک هو وطنی"...تشی جیفارا

لم یشهد العالم مثیلا أو شبیها طیلة الأربعین سنة الماضیة للثوری الذی ألهم قلوب وعقول الملایین من المناضلین ضد النظام الإمبریالی القذر, والذی تحول فی أیامنا هذه إلى حلقة وصل بین الحرکات الجدیدة المناهضة للحرب فی العراق وما سبقها من حرکات مناهضة للحرب فی فیتنام. مثال العفة والتواضع, الثائر الذی أدار ظهره لمکاتب الوزارة فی کوبا لیموت ویده على الزاد فی الحرب ضد الإمبریالیة الأمریکیة, هذا الثائر لم یزل بیننا, حیا فی قلوب الملایین وملهما لها فی النضال العالمی ضد الإمبریالیة العالمیة.
ادامه مطلب ...

فکر کنیم...

دکتر ارنستو چه گوارا چشم به چشم جوخه اعدام دوخت و فریاد زد :

« شلیک کنید ! ... »

و صحنه ای خرمگس للیان وینچ به یادش آمد که بر سر سربازان گریان فریاد می زد :

« شلیک کنید لعنتی ها ! تمامش کنید ! ... »

و صدای گلوله در سکوت جنگل ولوله ای انداخت و تمام شد داستان زندگی مردی که در غیاب اش امتداد یافت و این خود حضور قاطع اعجاز بود.

در آن سوی کوه های آند ، پابلو نرودا مغموم در دفتر پرسش های جاودانه اش نوشت :

« چرا پس از شب چه گوارا

در بولیوی سحر نمی شود ؟

آیا قلب مقتول اش

پی قاتلان می گردد ؟

آیا انگورهای سیاه صحرا

طعم بدوی اشک را دارند ؟

 

اشعار و یادداشت‌های شخصی "ارنستو چه گوارا" مبارز و انقلابی آرژانتینی به زودی از سوی یک ناشر مکزیکی منتشر می‌شود.

ادامه مطلب ...

شعری از فرمانده چه گوارا....

شادی و امید

به یاد می آورم
امید به آینده
اندوهِ آدمی را می شویَد.

همه چیز
در حالِ تکامل است،
قاعده قصه همین است
حلاوت حیات وُ
ترانه هستی
همین است.

به یاد می آورم
انگار همین دیروز بود
آسمانِ هاوانا آبی بود
برای کارگران
از رهاییِ دربندماندگان سخن می گفتم.

حالا
اینجا
باران از سفر بازمانده
زمین، شُسته
شوق، کامل
دامنه ها، سرسبز
و شادمانی
مشغولِ زری بافیِ لحظه به لحظه زندگی ست.
و این همه
زیرِ نورِ وِلَرمِ آفتاب وُ
آواز پرنده می گذرد.

شُکوهِ آدمی
حلاوتِ حیات
ترانه هستی... !

هستی همین است وُ
قاعده قصه همین!

کلمه نجات

می توانستم شاعری باشم
ولگردِ قمارخانه های
بوینس آیرسمَحفِل نشینِ خواب و زن و امضاء وُ
اعتیاد.
نوحه سرایِ گذشته های مُرده
گذشته های دور
گذشته های گیج.

اما تا کی... ؟

از امروز گفتن وُ
برای مردم سرودن
دشوار است،
و ما می خواهیم
از امروز و از اندوهِ آدمی بگوییم
و غفلتی عظیم
که آزادی را از شما ربوده است.

می توانستم شاعری باشم
بی درد، پُرافاده، خودپسند،
پرده بردارِ پتیارگانی
که بر ستمدیدگانِ ترس خورده
حکومت می کنند.

می دانم!
گلوله را با کلمه می نویسند،
اما وقتی که از کلمات
شَقی ترین گلوله ها را می سازند،
چاره چریکی چون من چیست؟

کلمات
راهگشایِ آگاهیِ آدمی ست
و ما نیز
سرانجام
بر سر ِ معنایِ زندگی متحد خواهیم شد:
کلمه، کلمه نجات!
مردم
ترانه ای از این دست می طلبند

جنگ پارتیزانی...از فرمانده چه گوارا

جنگ پارتیزانی(۱) بارها در طول تاریخ، در شرایط گوناگون و بمنظور رسیدن به هدف های مختلف بکار رفته است. در این اواخر – جنگ پارتیزانی در نبرد رهائی بخش خلق های گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. – آنجا که پیشاهنگان حلق راهء مبارزات مسلحانهء غیر نظامی را علیه دشمنی که نیروی نظامی برتری دارد در پیش می گیرند.

 

بمنظور بدست آوردن قدرت برای مبارزه علیهء بهره کشی فئودالی و استعماری کهنه و نو، سه قارهء آسیا، امریکا و امریکای لاتین عرصهء عملیات پارتیزانی بوده است. در اروپا نیز جنگ پارتیزانی، بصورت مکمل ارتش های منظم خودی(۲) و متحدین(۳) بکار رفته است. در امریکا در موارد مختلف جنگ پارتیزانی بکار رفته است؛ نمونه ای از گذشتهء بسیار نزدیک می توان آورد عملیات سزار اگوستو ساندینو می باشد که علیهء لشکرکشی ارتش اعزامی یانکی ها در منطقهء ساحلی نیکاراگوا می جنگید و اخیراً نبرد انقلابی در کوبا.

 

از آن پس در امریکا مسئلهء جنگ پارتیزانی در بحث های تئوری احزاب مترقی قارهء امریکا وارد شده و امکان و سود بکار بردن این روش مبارزه موضوع مباحثات تئوریک را تشکیل داده است. یادداشت های زیر کوششی خواهد بود تا نظریات ما را دربارهء جنگ پارتیزانی و بکار بردن صحیح آن بیان کند.

ادامه مطلب ...