companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

فکر کنیم...

دکتر ارنستو چه گوارا چشم به چشم جوخه اعدام دوخت و فریاد زد :

« شلیک کنید ! ... »

و صحنه ای خرمگس للیان وینچ به یادش آمد که بر سر سربازان گریان فریاد می زد :

« شلیک کنید لعنتی ها ! تمامش کنید ! ... »

و صدای گلوله در سکوت جنگل ولوله ای انداخت و تمام شد داستان زندگی مردی که در غیاب اش امتداد یافت و این خود حضور قاطع اعجاز بود.

در آن سوی کوه های آند ، پابلو نرودا مغموم در دفتر پرسش های جاودانه اش نوشت :

« چرا پس از شب چه گوارا

در بولیوی سحر نمی شود ؟

آیا قلب مقتول اش

پی قاتلان می گردد ؟

آیا انگورهای سیاه صحرا

طعم بدوی اشک را دارند ؟

 

اشعار و یادداشت‌های شخصی "ارنستو چه گوارا" مبارز و انقلابی آرژانتینی به زودی از سوی یک ناشر مکزیکی منتشر می‌شود.

ادامه مطلب ...