companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

پارتیزانی به نام تانیا در کنار چه گوارا ...

این مقاله را من می خواهم در یاد بود دختری بنویسم که او را " آیده- تامارا بونکه بید" می نامیدند و بیشتر به تانیا پارتیزان معروف بود. در کشور ما عده بسیار کمی درباره انقلابی شجاعی که در کنار چه گوارا در بولیوی جنگیده بود، اطلاع دارند. به همین دلیل من می خواهم این وضعیت را اصلاح کنم و خواننده را با بیوگرافی دختری آشنا کنم که با اعتقاد و ایمان در راه ایده عتدالتخواهی مبارزه کرد.

ارتیزانی به نام تانیا در کنار چه گوارا ...
آیده- تامارا ( تانیا ) بونکه بید در ١٩ نوامبر ١٩٣٧ در آرژانتین در یک خانواده کمونیست آلمان ار یک وفایدی بونکه – که در 1935 به دلیل به قدرت رسیدن نازیستها در آلمان به آرژانتین مهاجرت کرده بودند، بدنیا آیده- تامارا ( تانیا ) بونکه بید در ١٩ نوامبر ١٩٣٧ در آرژانتین در یک خانواده کمونیست آلمان ار یک وفایدی بونکه – که در 1935 به دلیل به قدرت رسیدن نازیستها در آلمان به آرژانتین مهاجرت کرده بودند، بدنیا آمد.

تانیا تحصیلات ابتدایی را در آرژانتین به پایان رساند. او از بسیاری جهات انسانی رشد یافته بود و به موسیقی علاقمند بود ( فورتوپیانا، گیتار و آکاردیون می نواخت) به ورزش و سیاست علاقمند بود، با باله مشغول بود و به زبانهای اسپانیایی، آلمانی و روسی احاطه کامل داشت. ( اجداد مادری او از روس بودند) .

از دوران نو جوانی تانیا در پیخ و خم مبارزات سیاسی قرار گرفت. زیرا که والدین او بطور فعال در مبارزات مخفی کمونیستهای آرژانتین شرکت داشتند. و تانیا در آینده خود نیز به کمونیستی فعال تبدیل شد.

در سال 1952خانواده "بونکه" به برلین پایتخت جمهوری دمکراتیک آلمان باز گشتند. در آنجا تانیا وارد دانشگاه شد و آن را با موفقیت به پایان رساند.

16 نوامبر 1964 تانیا با پاسپورت جعلی به اسم" لائورا گوتیوس جائوئر" آرژانتینی آلمانی الصل، به منظور فعال ساختن جنبش قیام کنندگان محلی وارد " لاپاس" پایتخت بولیوی می گردد.

تانیا با استفاده از ارتباطات خود و آلمانی الصل بودنش ( در بولیوی اکثر رهبران کشور طرفدارآلمان بودند) توانست آشنائیهای لازم را با دولتمداران بولیوی و نظامیان آن کشور بر قرار سازد. او حتی یک بار با رئیس جمهور بولیوی " بارنتوس " دیدار نمود. به مناطق مختلف بولیوی سفر می کرد و در ایستگاه رادیویی شهر"تسانتا کروس" فعالیت می نمود. در جریان سازماندهی امور، تانیا از حمایت سازمان اطلاعات و امنیت کوبا برخوردار بود و به طور ثابت با هاوانا در تماس بود.

7 نوامبر 1966 چگوارا وارد مقر قیام کنندگان می گردد که در اطراف " نیانکا ئوسو" واقع بود. از این لحظه فعالیت برای تدارک حمله قیام کنندگان که برای سپتامبر 1967 در نظر گفته شده بود تشدید گردید. اما یکی از قیام کنندگان به اسم "وارگاس" که کارمند شرکت نفت بود عامل رژیم و خائن از آب در آمد که محل استقرار قیام کنندگان را به ارتش بولیوی اطلاع داده بود. در نتیجه قبل از حمله برنامه ریزی شده قیام کنندگان، آنها مجبور شدند در 23 مارس 1947 برای مقابله با ارتش مهاجر بولیوی وارد نبرد شوند.

در نتیجه این نبرد و کشف محل استقرار نیروهای قیام کننده و قطع ارتباط آنها با شهرهای بولیوی، پارتزانها مجبور شدند به جنگلهای اطراف عقب نشینی کنند. در این موقعیت قهرمان ما تصمیم می گیرد در گروه چه گوارا باقی بماند. چونکه او دیگر نمی توانست به طورعلنی به لا- پاس بر گردد. در ادامه درگیریها پارتزانها هر چه بیشتر دچار تلفات می شوند و افراد خود را از دست می دهند. زمانی که در گروه تنها 50 پارتیزان باقی می مانند، چه گوارا تصمیم می گیرد که گروه را به دوبخش تقسیم کند. گروه پیش قراول به رهبری خود چه گوارا و گروه عقبه ( که شامل ١٣نفر می شد) به فرماندهی قهرمان کوبایی « خوآکینا» ( اسم اصل – ویلو آکونیا نونس) تانیا در گروه «خوآکینا » قرار گرفت.

گروه خوآکینا، از بدو شکل گیری مورد تعقیب و هجوم فشرده نیروهای دولتی قرار می گیرد که در نتیجه نبردمای سنگین این گروه رزمندگان خود را یکی پس ازدیگری از دست می دهد. حلقه محاصره دشمن به دور این گروه هر چه بیشتر تنگتر می گردد.

19 اوت 1967 منطقه « کامیرا» گروه خوآکینا آخرین نبرد خود را پذیرا می گردد. محل استقرار این گروه را یکی از دهقانان محلی به اسم " روخاس" به ارتش گزارش می دهد. در نتیجه این خیانت، گروه خوآکینا در کمین نیروهای دولتی می افتد که پس از نبردی شدید همگی از جمله تانیا کشته می شوند. جنازه پارتزان پس از شناسایی آن از طرف خود رئیس جمهور بولیوی « بارنتوس» به محل نامعلومی انتقال می یابد.

برای چه گوارا تانیا تنها یک پارتزان عادی نبود. او یکی از جالبترین زنانی بود که فرمانده در طول زندگی خود شناخته بود. چه گوارا قلبا تحسین کننده آگاهی، شجاعت و وفاداری تانیا به کار خود بود. او از مرگ در راه امری که آن را امری پایان زندگی خود میدانست، هراسی نداشت. او به را حتی تمام وظایفی را که به او محول می شد انجام می داد و دوش بدوش پارتزانهای بولیوی می جنگید. در زندگی کوتاه او ( تانیا نتوانست 30 سالگی خود را جش بگیرد، تقریبا ٣ ماه و نیم به آن مانده بود.) آنقدر حوادث روی داده بود که در زندگی کسانی که تا 80 سال زندگی می کنند، نمی نمی توان دید. در خاطره ما او جاودانه خراهد بود. چونکه قهرمان واقعی هیچوقت فراموش نمی شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد